شیر پسر جیگر

اوقات فراقت

؟علی : سلام ،شما ؟ من : آرمینم . علی : اٍ آرمین تویی ؟ من : پـَـ نـَـ پـَـ  راهنمای 473 ، بفـــرمائید! .

 

***************************

بچه رو از بیمارستانآوردیم خونه بعد خوابوندیمش. فک و فامیل اومدن عیادت. یکی میگه ای جان بچه خوابه؟  پـَـ نـَـ پـَـ گذاشتیم شارژ بشه آخه گفتن اولش که میخواین شارژ کنین چند ساعتخاموشش کنین!!!

***************************

رفتم سوپر مارکت میگماقا ببخشید یه لامپ100محبت کنین. اورده تست کرده میگه میبری؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ همینجا میخورم!!!!

***************************

دیروز یه حلزون پیداکردم به دادشم نشون دادم میگم ببین چه خشکله.میگه اینو از تو باغچه پیدا کردی؟ پـَـنـَـ پـَـ این حلرزون گوشمه.جاش تنگ بود اون تو آوردمشون بیرون یه نفسی تازه کنه

***************************

بابام دستشوییه ...دارم درو محکم میکوبم ... اومده بیرون میگه چیه ؟ شاش داری ؟ میگم پـَـ نـَـ پـَـ شمامقابل دوربین نقطه جوش پی ام اسی هستید ...متاسفانه جایزه مارو از دست دادید

***************************

با کلی تلاش و زحمت وبدبختی دنبال اتوبوسه میدویدم و دستام رو مثه میمون اینور اونور میکردم که بلاخرهپشت چراغ قرمز وایساد. اومدم دم در نفس زنون میگم آقا درو میزنی؟ میگه می خوایسوار شی؟ پـَـ نـَـ پـَـ می خوام پیاده شم این مدت هم خیلی زحمتتون دادم

نوشته شده در جمعه 18 فروردين 1391برچسب:,ساعت 14:38 توسط اشکان| |

این بی‌دینان ژاپنی

 

 

 

بعد از آنکه خواندیم که چطور وقتی برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههای بزرگ به آرامی و در تاریکی همه چیزهایی را که در سبد خریدشان قرار داده بودند سر جایشان برگرداندند و به آرامی از فروشگاهها خارج شدند.

چیزی نگذشت که تمیزی و نظم کمپهای مردم سیلزده که توی ورزشگاههای شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد دیدیم که مسئولان شهر جلوی مردم سجده میکنند و معذرت میخواهند بخاطر اینکه سونامی شده و ما نتوانستیم بهتر از این از شما مراقبت کنیم.

چیزی نگذشت که عکس مدارس صحرایی شهر فوکوشیما منتشر شد ! با نهایت شرمندگی سالن ورزشی رو پارتیشن زده بودند و بصورت کلاسهای مجزا با حداکثر 
۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اینکه همه کلاسها یه ال سی دی ۳۲ اینچی داشت. وزیر آموش و پرورششان هم توی رسانه ها ضمن کلی عذر خواهی قول داد که بزودی حداقل امکانات را برای دانش آموزان مهیا خواهد کرد. یعنی این چیزها را تازه زیر حداقل میدانند! محاسبه کنید حداکثر را.

چند روز قبل هم مطلع شدیم که پیرمردهای ژاپنی سپاه مهندسین پیر تشکیل داده اند و داوطلب اینکه بروند فوکوشیما و در مهار نیروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نیروگاه و مرگ قرار نگیرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقی مانده و اثرات ناگوار رادیواکتیو زمان کمتری در کشورشان باقی خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتری رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همینقدر منطقی و بشر دوستانه.

حالا هم که این خبر پایین در آمده که بزرگواری میفرمایید و میخوانید: 


بازگرداندن میلیاردها ین پس از سونامی:

بگزارش خبرگزاری آلمان، مردم ژاپن، که در ماههای گذشته، بحران سیل ، سونامی و نشت مواد رادیواکتیو را پشت سر گذاشته‌اند، بیش از سه و نیم میلیارد ین ( بیش از 
۴۵ میلیون دلار) پول را که در مناطق سیل زده یافته اند به دولت بازگردانده اند.

همچنین 
۵۷۰۰ گاوصندوق پیدا شده پس از سیل که حاوی بیش از دو میلیارد ین بوده، به دولت داده شده است.

سخنگوی پلیس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کیف پولهای پیدا شده را تحویل میدهند و تا کنون 
۹۶ درصد مبالغ پیدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است.

زلزله و سونامی در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم 
۲۰ هزار کشته و هزاران نفر بیخانمان برجا گذاشت.
نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:22 توسط اشکان| |

وقتی اقایون میگویند...یعنی

 

براي من فرقي نميكنه ديوار آشپزخونه چه رنگي باشه .
يعني : تا وقتي كه آبي، سبز، زرد، صورتي، مشكي، يشمي، خاكستري، عنابي، سفيد و ... نباشه اشكالي نداره .
اين يه كار، مردونه است .
يعني : تو اين كار هيچ منطق درستي نيست و تو هم سعي نكن دليلي برايش پيدا كني.
ميخواهي تو درست كردن شام كمكت كنم؟
يعني : پس چي شد اين شام ؟ چرا رو ميز آماده نيست ؟
چه فكر خوبي !
يعني : اين كار شدني نيست و من كل روز رو برات كركري مي خونم وحالت رو مي گيرم .
بله عزيزم يا حتما حتما
يعني : اين يكي اصلا معني نداره و چون شرطي شده ام از دهنم پريده .
زنم منو درك نميكنه !
يعني : همه قصه ها و خاطره هاي منو شنيده و ديگه خسته شده .
ماجرايش طولانيه و سر فرصت برات تعريف مي كنم .
يعني : اصلا خودم هم نفهميدم چي شد .
من اخيرا" خيلي ورزش مي كنم .
يعني : باتري كنترل از راه دور تلويزيون تمام شده.
دسپتخت تو مثل دستپخت مادر مرحومم مي مونه.
يعني : تو هم كه غذا رو مي سوزوني.
كمي استراحت كن عزيزم خسته شدي!
يعني : بابا اين جارو برقي رو خاموش كن مي خوام فيلم ببينم.
چه جالب!
يعني : آخ كه چقدر حرف مي زني!
عزيزم ماديات در عشق ما هيچ نقشي نداره !!
يعني : باز سالگرد ازدواجمون رو فراموش كردم و كادو نخريدم.
اين واقعا" فيلم خوبيه !
يعني : تو اين فيلم پر از بكش بكش و بزن بزن و ماشين سواريه.
اين يه كار زنونه است!!
يعني : اين كار سخت كثيف و بي جيره و مواجب است.
با من ازدواج مي كني؟
يعني : رخت چركهام تلنبار شده و كسي نيست دكمه هاي پيرهنم رو بدوزه؟
تو كه مي دوني من چه حافظه ي بدي دارم!!
يعني : من شعري رو كه كلاس سوم ابتدايي خوندم از حفظم نمره ماشينم رو كه سالها پيش فروختم ازبرم و ... اما تاريخ تولد تو رو يادم رفته
من براي اين كارم دليل دارم !!
يعني : بذار فكر كنم ببينم چه دليلي مي تونم براي اين كارم پيدا كنم .
منظورت چيه؟ تو كه لباس داري؟
يعني : يادت رفته چهار سال پيش براي خودت لباس خريدي؟
دلم برات تنگ شده!!
...يعني : نمي تونم جورابامو پيدا كنم. بچه ها گشنشونه و ...
ما تو كار خونه با هم مشاركت مي كنيم!!
يعني : من ريخت و پاش مي كنم او جمع و جور مي كند

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:54 توسط اشکان| |

خوشگل = خوجل

خوبی = خوفی

جیگرتو بخورم = جیگلتو بخولم

عشق منی = عجق منی

قربونت برم = قلبونت بلم

چطوری؟ = تطولی؟

چی کار می کنی = چیکال می کنی

سلام = شلام

دختر = دخمل

پسر = پسمل

عزیزم = عجیجم

جون = جونززززززززززز

بی تربیت = بی تلبیت

بی ادب = بی عوض (این یکی درک ربطش کمی مشکل واقعاً)

دوست ندارم = اصنم نِی خوام

نمیدونم = نیدونم(این روزا خیلی می گن!!)

دوست = دوکس(این کلمه رو نمی دونم از کجا درآوردیم)

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:49 توسط اشکان| |


*وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی

 

خیسه!

 

*اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه

 

مامان و بابات نمی فهمند، کافی یه نخ

 

سیگار تو جیبت باشه همه میفهمن!

 

*موقع فوتبال نگاه کردن هشتاد دقیقه

 

می شینی چش تو چش تلویزیون هیچ

 

اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی،

 

میای میبینی بازی 2-2 تموم شده!

 

*هرچقدر هم دلیل منطقی واسه خرید یه چیز

 

داشته باشی، همیشه یکی اون نزدیکی ها

 

هست که بگه سرت کلاه گذاشتن عجیب!

 

*وقتی پیاده باشی تاکسی گیرت نمی آد،

 

اما وقتی با ماشین باشی توی ترافیکی از

 

تاکسی ها گیر می کنی.

 

*هروقت گرسنه میای خونه، اون شب اتفاقی غذا


ندارین. اما یه شب که بیرون غذا می خوری وقتی


میای خونه می بینی غذای مورد علاقت رو درست


کردن.

 

*تو یه ظرف آجیل اولین چیزی که می خوری یه


بادوم تلخه.

 

*موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم


جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی

 

بهشون نگاه کنی.

 

*سر جلسه به دوستت که هیچی نخونده کل

 

سوال ها رو برسونی و برگه هاتون با هم مو

 

نزنه، نمره اون بیشتر می شه. این از قوانین

 

ثابت مورفی هستش، شک نکن!

 

*اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه

بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده! اما امان

از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه،

 

شونصد نفریادت می افتن و بابای گوشیت

 

 رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی،

 

استاد گفت حذفی!

 

*برای موفق شدن تنها یک راه وجود دارد، اما


برای شکست خوردن راه های زیاد.

 

*اگه یه ماشین صفر بخری، هرچقدر هم مواظبش


باشی و سعی کنی جای مطمئنی پارکش کنی، بازم


خط روش می افته، ولی ماشین کهنه داغونت رو


بزار وسط اتوبان کرج، شب بیا سالم برش دار.

 

*یه وقت هایی که خیلی عجله داری اگه لاستیک


هواپیما هم زیر ماشین انداخته باشی، میای می بینی


اش پنچره!

 

*دقیقا همون روزی که 5 دقیقه دیرتر بیدار شدی


تمام وسایلت مفقود میشن!

 

*دقیقا وقتی جفت دستات تا آرنج گریسی یا گلی


هستش، چشمت خارش می گیره!

 

*اگر یک تاریخ برای شما خیلی مهمه، 10 روز قبل


از اون یادتونه و دقیقا همون روز یادتون میره.


355 روز بعدش هم دارید حرص از یادرفتنش رو


می خورید. این قضیه فقط تا وقتی که اون تاریخ


مهمه ادامه داره و بعدش برعکس میشه.

 

*اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید،


سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:15 توسط اشکان| |

به چه میخندی تو؟

به مفهوم غم انگیز جدایی به چه چیز؟

به شکست دل من یا که به پیروزی خویش؟

به چه میخندی تو؟

به نگاهم که تو رو باور کرد؟

یا به افسونگری چشمانت که مرا سوخت و خاکستر کرد؟

به چه میخندی تو؟

به دل ساده من میخندی؟

که دیگر تا به ابد نیز به فکر خود نیست؟

خنده دار است بخند!!!!!!!!

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:12 توسط اشکان| |

عادت عاشقی

 

تازه عادت کرده بودم

                      که تو تنهایی بمونم

ولی وقتی تو رو دیدم

                      دیگه گفتم نمی تونم

تازه عادت کرده بودم

                      که باشم تنهای تنها

تا که دیدمت دلم گفت

                     تویی اون عشق تو رویا

تازه عادت کرده بودم.....

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 22:8 توسط اشکان| |

عید نوروز چگونه شکل گرفت؟

انسان‏، از نخستین ادوار زندگی اجتماعی، متوجه بازگشت و تكرار برخی از رویدادهای طبیعی، یعنی تكرار فصول شد. نیاز به محاسبه در دوران كشاورزی ، یعنی نیاز به دانستن زمان كاشت و برداشت، فصل بندی ها و تقویم دهقانی و زراعی را به وجود آورد. نخستین محاسبه فصل ها، بی گمان در همه جوامع با گردش ماه كه تغییر آن آسانتر دیده می شد صورت گرفت. و بالاخره در نتیجه نارسایی ها و ناهماهنگی هایی كه تقویم قمری، با تقویم دهقانی داشت، محاسبه و تنظیم تقویم بر اساس گردش خورشید صورت پذیرفت. سال در نزد ایرانیان از زمانی نسبتا كهن به چهار فصل سه ماهه تقسیم شده و همان طور كه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده است آغاز سال ایرانی از زمان خلقت انسان ( یعنی ابتدای هزاره هفتم از تاریخ عالم) روز هرمز از ماه فروردین بود، وقتی كه آفتاب در نصف النهار ، در نقطه اعتدال ربیعی ، و طالع سرطان بود.

 پیدایش جشن نوروز 

جشن نوروز را به نخستین پادشاهان نسبت می دهند. شاعران و نویسندگان قرن چهارم و پنجم هجری چون فردوسی، عنصری، بیرونی، طبری و بسیاری دیگر كه منبع تاریخی و اسطوره ای آنان بی گمان ادبیات پیش از اسلام بوده ، نوروز را از زمان پادشاهی جمشید می دانند.

در خور یادآوری است كه جشن نوروز پیش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز با آن كه جشن را به جمشید منسوب می كند یادآور می شود كه : «آن روز كه روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پیش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود».

روایت های اسلامی درباره نوروز

آورده اند كه در زمان حضرت رسول (ص) در نوروز جامی سیمین كه پر از حلوا بود برای پیغمبر هدیه آوردند و آن حضرت پرسید كه این چیست؟ گفتند كه امروز نوروز است. پرسید كه نوروز چیست؟ گفتند عید بزرگ ایرانیان. فرمود: آری، در این روز بود كه خداوند عسكره را زنده كرد. پرسیدند عسكره چیست؟ فرمود عسكره هزاران مردمی بودند كه از ترس مرگ ترك دیار كرده و سر به بیابان نهادند و خداوند به آنان گفت بمیرید و مردند. سپس آنان را زنده كرد وابرها را فرمود كه به آنان ببارند از این روست كه پاشیدن آب در این روز رسم شده. سپس از آن حلوا تناول كرد و جام را میان اصحاب خود قسمت كرده و گفت كاش هر روزی بر ما نوروز بود.

و نیز حدیثی است از معلی بن خنیس كه گفت: روز نوروز بر حضرت جعفر بن محمد صادق در آمدم گفت آیا این روز را می شناسی؟ گفتم این روزی است كه ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یكدیگر هدیه می دهند. پس حضرت صادق گفت سوگند به خداوند كه این بزرگداشت نوروز به علت امری كهن است كه برایت بازگو می كنم تا آن را دریابی. پس گفت: ای معلی ، روز نوروز روزی است كه خداوند از بندگان خود پیمان گرفت كه او را بپرستند و او را شریك و انبازی نگیرند و به پیامبران و راهنمایان او بگروند. همان روزی است كه آفتاب در آن طلوع كرد و بادها وزیدن گرفت و زمین در آن شكوفا و درخشان شد. همان روزی است كه كشتی نوح در كوه آرام گرفت. همان روزی است كه پیامبر خدا، امیر المومنین علی (ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را از كعبه به زیر افكند. چنان كه ابراهیم نیز این كار را كرد. همان روزی است كه خداوند به یاران خود فرمود تا با علی (ع) به عنوان امیر المومنین بیعت كنند. همان روزی است كه قائم آل محمد (ص) و اولیای امر در آن ظهور می كنند و همان روزی است كه قائم بر دجال پیروز می شود و او را در كنار كوفه بر دار می كشد و هیچ نوروزی نیست كه ما در آن متوقع گشایش و فرجی نباشیم، زیرا نوروز از روزهای ما و شیعیان ماست.

جشن نوروز

جشن نوروز دست كم یك یا دو هفته ادامه دارد. ابوریحان بیرونی مدت برگزاری جشن نوروز را پس از جمشید یك ماه می نویسد: « چون جم درگذشت پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند: 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف، 5 روز سوم را به خادمان و كاركنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان ، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزگران. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست كم از پنجه و «چهارشنبه آخر سال» آغاز می شود و در «سیزده بدر» پایان می پذیرد. ازآداب و رسوم كهن پیش از نوروز باید از پنجه، چهارشنبه سوری و خانه تكانی یاد كرد.

پنجه (خمسه مسترقه)

بنابر سالنمای كهن ایران هر یك از 12 ماه سال 30 روز است و پنج روز باقیمانده سال را پنجه، پنجك، یا خمسه مسترقه، گویند. این پنج روز را خمسه مسترقه نامند از آن جهت كه در هیچ یك از ماه ها حساب نمی شود. مراسم پنجه تا سال 1304 ، كه تقویم رسمی شش ماه اول سال را سی و یك روز قرارداد، برگزار می شد.

میر نوروزی

از جمله آیین های این جشن 5 روزه، كه در شمار روزهای سال و ماه و كار نبود، برای شوخی و سرگرمی حاكم و امیری انتخاب می كردند كه رفتار و دستورهایش خنده آور بود و در پایان جشن از ترس آزار مردمان فرار می كرد. ابوریحان از مردی بی ریش یاد می كند كه با جامه و آرایشی شگفت انگیز و خنده آور در نخستین روز بهار مردم را سرگرم می كرد و چیزی می گرفت. و هم اوست كه حافظ به عنوان « میرنوروزی» دوران حكومتش را « بیش از 5 روز» نمی داند.

از برگزاری رسم میر نوروزی، تا لااقل 70 سال پیش آگاهی داریم. بی گمان كسانی را كه در روزهای نخست فروردین، با لباس های قرمز رنگ و صورت سیاه شده در كوچه و گذر وخیابان می بینیم كه با دایره زدن و خواندن و رقصیدن مردم را سرگرم می كنند و پولی می گیرند بازمانده شوخی ها و سرگرمی های انتخاب «میر نوروزی» و «حاكم پنج روزه » است كه تنها در روزهای جشن نوروزی دیده می شوند و آنان در شعرهای خود می گویند: «حاجی فیروزه، عید نوروزه، سالی چند روزه».

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 21:59 توسط اشکان| |

پـــــــــول دار
۱-اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : یا رژیم دارد یا غذاها باب طبعش نیست.
۲-اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : معلوم نیست از کدام بوتیک خریده.
۳-اگر پیاده راه برود می گویند : کار عاقلانه ای میکنه پیاده روی برای سلامتی بدن لازمه.
۴-اگر تند تند غذا بخورد می گویند : ببین چه کار واجبی داره که اینقدر عجله می کنه.
۵-اگر از اداره بیرون کنند می گویند : چون مداخلش و عایداتش زیاد بود حسودها برایش زدند.
۶-اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : احتیاجی نداره حالا استراحت می کنه.
۷-اگر بمیرد می گویند ؟

 

بـــی پــــــول
۱- اگر در مجلسی غذا نخورد می گویند : بیچاره عادت نداره غذاهای خوب بخوره.
۲-اگر لباسش کوتاه و بی قواره باشد می گویند : نیگاش کن ، لباس به تنش زار می زنه.
۳-اگر پیاده راه برود می گویند : جون سگ داره این همه راه رو می خواد پیاده بره.
۴-اگر تند تند غذا بخورد می گویند : انگار از قحطی برگشته.
۵-اگر از اداره بیرون کنند می گویند : دزدی کرده.
۶-اگر از خونه بیرون نیاد می گویند : لش تن پرور حال کار هم نداره.
۷-اگر بمیرد می گویند : خدا بیامرزدش.

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:39 توسط اشکان| |

قبل از ازدواج : خوابیدن تا لنگ ظهر

 

بعد از ازدواج : بیدار شدن زودتر از خورشید

نتیجه اخلاقی : سحر خیز شدن

قبل از ازدواج : رفتن به سفر بی اجازه

بعد از ازدواج : رفتن به حیاط با اجازه

نتیجه اخلاقی : با ادب شدن

قبل از ازدواج : خوردن بهترین غذاها بی منت

بعد از ازدواج : خوردن غذا های سوخته با منت

نتیجه اخلاقی : متواضع شدن

قبل از ازدواج : استراحت مطلق بی جر و بحث

بعد از ازدواج : کار کردن در شرایط سخت

نتیجه اخلاقی : ورزیده شدن

طنز : فواید ازدواج برای آقایان!!!

قبل از ازدواج : رفتن به اماکن تفریحی

بعد از ازدواج : سر زدن به فامیل خانوم

نتیجه اخلاقی : صله رحم

قبل از ازدواج : آموزش گیتار و سنتور و غیره

بعد از ازدواج : آموزش بچه داری و شستن ظرف

نتیجه اخلاقی : آموزش های کاربردی و مفید

قبل از ازدواج : گرفتن پول تو جیبی از بابا

بعد از ازدواج : دادن کل حقوق به خانوم

نتیجه اخلاقی : با سخاوت شدن

قبل از ازدواج : ایستادن در صف سینما و استخر

بعد از ازدواج : ایستادن در صف شیر و نان

نتیجه اخلاقی : آموزش ایستادگی

قبل از ازدواج : رفتن به سفرهای هفتگی

بعد از ازدواج : در حسرت رفتن به پارک سر کوچه

نتیجه اخلاقی : امنیت کامل.

نوشته شده در پنج شنبه 17 فروردين 1391برچسب:,ساعت 11:37 توسط اشکان| |


Power By: LoxBlog.Com